بابا بدون این که به کسی بگه برای روز چهارشنبه 7 اسفند، بلیطشو از عسلویه به رشت OK کرد و اومد شمال تا پیش من و مامان باشه. اومدنشو فقط عموحامد فهمید اونم وقتی که بابا رامسر بود و بهش زنگ زد که عمو با تاکسیش بره دنبالش.

وقتی بابا با گل و شیرینی اومد خونه آقاجون‌سید، همه شوکه شدن؛ آخه تا یک ساعت پیش هرکی باهاش تماس میگرفت بابا طوری وانمود میکرد که انگار جنوبه.

منم مثل مامان عاشق سوپ غاز های بابایم laugh


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آهنگ ها مجله آموزشی تفریحی فان طوری باربری در کرج asdfghj جفنگیات روزانه Joe davooddl خريد ترازو پند ارزان سایت تخصصی و آموزشی بدنسازی و تناسب اندام معرفي انواع ريبون پرينتر